hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > نقد فیلم نسل پاد (The Pod Generation) | رَحِم‌های محفظه‌ای

نقد فیلم نسل پاد (The Pod Generation) | رَحِم‌های محفظه‌ای

نسل پاد فیلمی درباره‌ی دنیای آینده است. اثری میان هراس و خوشحالی. فیلمی که با استفاده از ایده‌ی ناخودآگاه جمعی به روایت داستانی مدرن می‌رود.

فیلم‌های علمی‌ تخیلی همیشه در رده‌ی پرطرفدارترین آثار سینمایی بوده‌اند. این فیلم‌ها بواسطه‌ی نوع رویکردشان تا همیشه در پرده‌ی سینما نیز ماندگار خواهند ماند. آثار علمی تخیلی یا از ترس‌های بشری صحبت می‌کند یا از آرزوهایش می‌گوید. در بسیاری از این فیلم‌ها یا بشر بوسیله‌ی فرازمینی‌ها مورد هجوم قرار گرفته یا موجود و نیرویی ماهیت و حیات‌اش را تهدید می‌کند. در جاهایی نیز خواسته‌های انسان به‌نمایش درمی‌آیند، آرزوی رفتن او به فضا محقق می‌شود، ربات‌ها به خدمت‌اش درمی‌آیند، وسائل پیچیده‌ای را اختراع می‌کند و زندگی‌اش به بهترین شکل ممکن اداره می‌شود.

در بسیاری از فیلم‌های علمی تخیلی قصه در آینده‌ای دور یا نزدیک اتفاق می‌افتد و فیلمساز به‌نوعی پیشگویی می‌کند و خواسته‌های بشر را نمایش می‌دهد. Pod Generation، نیز یکی از این فیلم‌هاست. این اثر در خود هم به دنیای آینده می‌رود از آروزهای بشری می‌گوید و قدری نیز تلنگر می‌زند. نسل پاد یک علمی‌تخیلی آرام است که خیلی ساده و سرراست به بیان ایده‌های موردنظر فیلمساز می‌پردازد و چندان مخاطب را درگیر دنیای آینده و تکنولوژی‌های پیش رویش نمی‌کند.

در ادامه داستان فیلم نسل پاد مشخص می‌شود

مسئول مرکز رحم در حال حرف زدن در فیلم نسل پاد

The Pod Generation ، در آینده‌ای نه‌چندان دور اتفاق می‌افتد. ریچل و آلوی در یک آپارتمان مدرن با یکدیگر زندگی می‌کنند. آلوی یک گیاه‌شناس است و میل بازگشتن به زندگی سنتی را دارد اما ریچل علاقه‌ی چندانی به زندگی قدیمی ندارد. حال در این شرایط ریچل تصمیم می‌گیرد که بوسیله‌ی یک محفظه‌ی مصنوعی که شبیه‌به تخم‌مرغ است فرزندی را وارد خانواده‌ی کوچکشان کند. او این تصمیم را به‌تنهایی می‌گیرد و همسرش را در عمل انجام شده قرار می‌دهد. درواقع بارداری مصنوعی و در محفظه قدرتمندترین المان این فیلم است که مخاطب را نسبت به چندوچون پیشرفت زندگی بشر در آینده آگاه می‌کند.

اگر به فیلم دقیق‌تر نگاه کنیم، خواهیم دید که روایت بعد از گذشتن از لایه‌ی رویارویی زندگی سنتی و مدرن به اهمیت ناخودآگاه می‌رسد

ایده‌ی اصلی فیلم که در قالب این قصه‌ی علمی‌تخیلی درآمده، مقایسه‌ی زندگی سنتی و زندگی مدرن است که فیلمساز برای خلاصی از کلیشه‌ی این ایده رویکردی بسیار جالب را وارد اثر می‌کند. اگر به فیلم دقیق‌تر شویم، خواهیم دید که روایت بعد از گذشتن از لایه‌ی رویارویی زندگی سنتی و مدرن به اهمیت ناخودآگاه می‌رسد. درواقع تمام حرف فیلم به نیاز بشر به ناخودآگاه و آنچه که طبیعت در او نهادینه کرده می‌رسد. آلوی همسر ریچل نمادی از طبیعت و پیام‌آور ناخودآگاه در این فیلم است. نسل پاد گوشزد می‌کند که ما برای ادامه‌ی حیات به طبیعت نیازمند هستیم.

جنگل و درختان نمادی از ناخودآگاه جمعی و آب و دریا نیز زهدانی که بشر از آن بیرون آمده است. ریچل برای بازیابی خود و کنترل اکسی‌توسین و هورمون شادی در محفظه‌ی طبیعت قرار می‌گیرد، جائی که با طبیعت، دریا و درخت به آرامش می‌رسد. فیلم تاکید دارد که مشکل بشر از جائی شروع شده که ارتباط‌اش را با ناخودآگاه خود قطع کرده است. نسل پاد، بزرگ‌ترین مشکل مدرنیته و زندگی در آینده‌ای مدرن را در همین اتفاق می‌بیند، یعنی جائی که مردم بجای رفتن به طبیعت با ماسک طبیعت نفس بکشند و از گلخانه‌های هولوگرامی را بجای گلخانه‌های واقعی استفاده کنند.

ریچل در حال صحبت کردن در فیلم نسل پاد

کودکانی هم که در مرکز رحم مصنوعی به دنیا می‌آیند، رویا نمی‌بینند، درواقع آن‌ها ناخودآگاه ندارند. عدم وجود چنین قدرتی در روان کودکان این مرکز باز هم، تاکیدی است بر جهان مدرنی که آدم‌هایش خود را فراموش کرده‌اند و می‌خواهند که تکنولوژی برایشان تصمیم بگیرد. Pod Generation، روایتی است در رثای طبیعت، اینکه آدمی نیازمند (دی‌ان‌ای)‌ی است که از نیاکان‌اش به ارث برده و اگر چنین چیزی را از دست بدهد، درواقع وجود خودش را فراموش کرده است. در جائی از فیلم ریچل خواب می‌بیند که در ساحل دریا مشغول قدم زدن است، او از میان شن‌ها پارچه‌ای را بلند می‌کند و بعد از آن کودکی در آغوش‌اش است. نسل پاد باز هم از دریا که نمادی از مبدا (رحم) است، استفاده می‌کند و دوباره حرف‌اش را می‌زند: اینکه ما چیزی نیستیم جز ناخودآگاه و طبیعت.

جهان آرمانی فیلمساز جائی است که طبیعت و مدرنیته درکنار یکدیگر بتوانند به بشر خدمت کنند و تسکین‌دهنده‌ی دردهایش باشند

چیزی که در اینجا فیلم را تماشایی می‌کند، عدم وجود شعار و مضمون‌گرایی است. نسل پاد اصلا براساس درونمایگی پیش نمی‌رود و سعی نمی‌کند که چیزی را به مخاطب‌اش دیکته کند و از همه مهم‌تر اینکه تعصبی نیز روی چیزی ندارد. فیلمساز نطفه‌ی نسل بشر را به طبیعت مرتبط می‌کند اما هرگز با دشمنی با مدرنیته نیز برنمی‌آید. در ابتدای فیلم گفته می‌شود که زنان به‌خاطر ساختار بدنی‌شان که طبیعت آن‌ها را مجبور به حاملگی کرده در طول تاریخ دچار ضعف و زیان شده‌اند و ما قرار است که این درد را از روی دوشش‌شان برداریم. نسل پاد نه از این جمله دفاع می‌کند و نه آن را رد می‌کند، بلکه به‌عنوان انتخابی که می‌تواند در آینده جلوی راه زن‌ها قرار بگیرد، استقبال می‌کند.

جهان آرمانی فیلمساز جائی است که طبیعت و مدرنیته درکنار یکدیگر بتوانند به بشر خدمت کنند و تسکین‌دهنده‌ی دردهایش باشند. از این جهت است که او ریچل و آلوی را با سلیقه‌های متفاوت درکنار یکدیگر قرار می‌دهد. ریچل در ابتدا خوشش از طبیعت و جزیره‌ی صدفی نمی‌آید و آلوی نیز از آن محفظه‌ی تخم‌مرغی فراری است. اما در آخر آلوی با آن تخم‌مرغ سرکار می‌رود، ارتباط برقرار می‌کند و ریچل نیز پیشنهاد می‌دهد که بچه‌شان در طبیعت به دنیا بیاید. کارگردان نه موافق روند طبیعی زایمان در زنان است و نه به‌دنبال کنار گذاشتن طبیعت. نسل پاد، در جستجوی امکانی می‌رود که بشر با همزمانی و هم‌مکانی طبیعت و مدرنیته به آرامش برسد. به بیانی خیلی جذاب است که کنار دریا و هنگام هم‌آغوشی با درختان و مزه‌کردن یک انجیر کودکی بوسیله‌ی شبیه‌سازی رحمی به دنیا بیاید. این فیلم بهشتی را نشان می‌دهد که نسل آدمی باید به‌دنبال‌اش باشد.

ریچل در حال نگاه کردن به تخم مرغ در فیلم نسل پاد

وقتی که از لایه‌های روانشناسانه‌ی فیلم عبور کنیم به مسئله‌ای اجتماعی خواهیم رسید و آن هم نظام سرمایه‌داری در آینده است. خیلی‌ها سال‌های سال است که در فهرست انتظار مرکز رحم قرار دارند و از طرفی هم اگر کمک هزینه‌های شرکت ریچل نبود او نمی‌توانست که محفظه‌ای را اجاره کند. دردآورتر از این اتفاق اینکه وقتی ریچل و آلوی به جزیره صدف می‌روند، مرکز رحم به‌خاطر سود خودش اتصالات محفظه را درست قبل از به دنیا آمدن نوزاد قطع می‌کند و شاید تنها در این پلان‌ها باشد که فیلمساز به‌خاطر رویه‌های سرمایه‌داری از پیشرفت فناوری و زندگی مدرن می‌ترسد.

وقتی که از لایه‌های روانشناسانه‌ی فیلم عبور کنیم به مسئله‌ای اجتماعی خواهیم رسید و آن هم نظام سرمایه‌داری در آینده است

فیلم ایده‌های جذابی دارد از ورود به جهانی که در قرن بیست‌ودوم اتفاق می‌افتد تا مسائلی با رویکردهای سرمایه‌داری. فیلم با وجود چنین ایده‌هایی که در ابتدا گرانشی جذاب را خلق می‌کنند به یک بن‌بست می‌رسد. اول از همه اینکه تحول شخصیتی الون معلوم نیست که چگونه رخ می‌دهد و چه می‌شود که او به یکباره هم به جنین‌شان علاقه‌مند می‌شود و هم اینکه با آن تکنولوژی عجیب و غریب کنار می‌آید. تغییر به یکباره‌ی این کارکتر حفره‌ای پر نشدنی برای فیلم است، اینکه چه می‌شود که این شخصیت به کشمکش‌های درونی‌‌اش پاسخی مطابق هدف فیلمساز می‌دهد، جای کار بسیار زیادی در نسل پاد دارد.

حال اگر دوباره سری به ایده‌ی اصلی فیلم یعنی همپوشانی زندگی مدرن و سنت و طبیعت بزنیم، چیزی از کیفیت این دوستی نصیبمان نمی‌شود. فیلمساز با استفاده از ایده‌ی حاملگی در دنیای مدرن قصد کنار هم قرار دادن ناخودآگاه بشری و فناوری را دارد که متاسفانه بجائی نمی‌رسد. یعنی تماشاگر نمی‌تواند درک کند که واقعا این دو موضوع با یکدیگر روزگاری مترادف می‌شوند یا نه؟ پیرنگ در خود گره خاصی را ایجاد نمی‌کند و قهرمانان ما دچار چالش زیادی از سمت طبیعت یا هوش مصنوعی نمی‌شوند. از همه مهم‌تر اینکه ضدقهرمان بالقوه‌ای در فیلم وجود ندارد. فیلمساز از نظام سرمایه‌داری به‌عنوان آنتی‌گونیست استفاده می‌کند اما این عنصر چندان قهرمانان ما را به چالش نمی‌کشد. همان‌طور که بالاتر نیز گفته شد Pod Generation، حامل ایده‌های جهان‌شمول و جذابی است که رویشان فکر شده اما گویا فیلمساز برای به‌ثمر نشاندن آن‌ها قدری عجله داشته است.

منبع: zoomg-363584

امتیاز: 5 (از 1 رأی )
برچسب ها
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد
آخرین اخبار مربوط به بیمه دات کام